شهید محمد علی حمزوی فرزند حمزه متولد ۱۳۳۸ در روستای بابامبارکی جم در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی برای تحصیل علم در مدرسه علمیه شهید دستغیب شیراز ثبت نام کرد.پس از مدتی به جم بازگشت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و دراین نهاد مقدس به فعالیت پرداخت.شهید حمزوی فردی مومن ،متقی و خوش برخورد بود.

وی از اعتبار ویژه ای در نزد عام و خاص برخوردار بود.از ثمره ازدواج ایشان دو فرزند دختر می باشد.عاقبت در مورخه ۲۸/۶/۶۰ در منطقه عملیاتی دهلاویه با عضویت در لشکر ۱۹ تیپ المهدی گردان امام حسین (ع) بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه شهادت نائل آمد.پیکر مطهر این شهید در شهر شیراز به خاک سپرده شد

وصیت نامه

آنهایی که عشق خداوند و رضا و خشنودی خداوند تبارک و تعالی را دز سر دارند و کار می کنند آنها کسانی هستند که در راه خدا جان و مالشان ارزش ندارد تنها آنچه که ارزش دارد خشنودی خدا می باشدو همیشه از دیگران می خواهند که به وظیفه خود عمل کنند.و امیدوارم که وظیفه ی خود را در این هنگام از زمان انجام داده باشم.حال روانه جنگ حق علیه باطل می باشم چند نکته با برادران و خواهرانم دارم:

۱-اینکه ایمان به خدا داشته و همیشه در راههای پر پیچ و خم استوار باشید.صبر و استقامت به خرج دهند.زود باشد که حکومت مهدی (عج) بر پا گردد و دنیا پر از عدل شود.

۲-تمام دستورات خداوند انجام داده،واجبات را بجای آورده محرمات رعایت نموده و کوچکترین کاری بر خلاف اسلام ننمایید که زود باشد آنهایی که برخلاف اسلام کار می کنند و پشیمان گردند که فایده ای ندارد.

۳-از روحانیت مبارز که در خط امام و اسلام می باشند پشتوانه محکمی بسازید و همیشه پشت سر روحانیت حرکت کنید و خدای ناکرده حرف توهین آمیزی نزنید که موجب عقوبت خواهید شد.

اما پیامم برای  پدر و مادر مهربانم:

پدر و مادر عزیزم شکر خدای را کن که فرزندی به این روز خوبی و در راه حق و باطل به جنگ فرستادی و برای خدا می جنگد و سرافرازی در آخرت برای شما می باشد ولی برای من گناه کار دعا کنید و از خدا بخواهید که مرا ببخشد و به رحمتش بپیوندد.

مادرم امیدوارم مرا ببخشید و مرا حلال کنید و شما را به صبر و استقامت دعوت می نمایم.هیچ وقت  برای من گریه نکنید که دشمنان شاد می شوند بلکه خنده کنید که دشمنان کور شوند و نتوانند چنین مادرانی را مشاهده کنند بکوری چشم دشمنان. خواهرم وصیت می نمایم که در راه خدا و برای خدا صبر و استقامت بخرج دهی و ادامه دهنده راه ها باشی.در پایان از همسرم بسیار بسیار معذرت می خواهم و امیدوارم  که زحماتی که در این مدت برای شما پیش آمد ه باشد مرا حلال کنید و می خواهم که دو فرزندم فاطمه و مریم را تربیت اسلامی یاد بدهی و آنان را چنان بار بیاور که اگر یک وقت سوال کردند بابا کجاست به آنها گفته شود که در راه خدا رفته و برای خدا شهید شده است و آنان با احکام دین اسلام آگاه سازید و در راه خدا با آنان کوشا باشید.لازم به ذکر است که مقدار۴۷ هزار تومان به جهاد سازندگی بدهکارم اگر سپاه قبول نکرد آن منزل را بفروشید و بپردازید و شما پیش منزل پدرم یا پدرت بروید.